چگونگی عمل در دعوی جلب ثالث (21)
آموخته ها و اندوخته های یک دادفر
چگونگی عمل در دعوی جلب ثالث (21)
علی صابری
این هم دستاورد گفتکوی علمی با 69 های جان
دستاورد همراهی رفاقت و کار علمی
دعوای جلب ثالث یک دعوای طاری است که قانونگذار به اصحاب دعوا اجازه داده است هرگاه جلب شخص ثالثی را به دعوا ضروری بدانند اقدام به جلب او با تشریفات مقرر نمایند. اما در این دعوا توجه به چند نکته ضروری است:
1.6.دعوای جلب ثالث یک دعوای طاری است یعنی یک دعوای مستقل محسوب نمیشود و با دعوای ورود ثالث ماهیتا متفاوت است.
2.6. به موجب ماده 135 قانون دادرسی مدنی:« هریک از اصحاب دعوا که جلب ثالثی را لازم بداند می تواند ...با تقدیم دادخواست از دادگاه درخواست جلب او را بنماید» اما جلب ثالث به چه؟ مسلما جلب به دعوایی که در حال رسیدگی است، نه دعوای جدید. پس دعوای جلب ثالث جایگاه طرح دعوای مستقل و جدید نیست و اساسا نمی تواند دعوای مستقلی محسوب شود. در نتیجه خواهان دعوی جلب ثالث نمی تواند ضمن دعوای جلب ثالث، خواسته جدیدی (غیر از انچه که خواست دعوای اصلی است) طرح نماید بلکه صرفا می تواند شخص ثالثی را به دعوایی که مطرح رسیدگی است جلب کند و او را حسب ماده 139 قانون دادرسی مدنی صرفاً «خوانده» دعوای اصلی قرار دهد. و مسلما منظور قانونگذار این است که خواهان دعوای جلب ثالث با طرح دعوای جلب ثالث مجلوب ثالث را خوانده دعوای اصلی قرار دهد و بدین طریق ذمه خود را در برابر دعوای اصلی مطروحه بری کند و مسیولیت پاسخگویی به دعوا را به ثالث محول کند.
3.6. دعوای جلب ثالث با دعوای ورود ثالث تفاوتهای ماهوی آشکاری دارد. در ماده 130 قانون دادرسی مدنی آمده است:« هرگاه شخص ثالثی در موضوع دادرسی اصحاب دعوای اصلی برای خود مستقلاً حقی قایل باشد و یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداند، می تواند وارد دعوا شود...» در این ماده و دیگر مواد مبحث ورود شخص ثالث هیچگاه قانونگذار نگفته است «وارد ثالث خواهان محسوب می شود» چون واقعا خواهان است و برای خود مستقلا یا مشترکا حقی قایل است. از این رو او می تواند ضمن ورود به دعوای اصلی، دعوای مستقل خودش را طرح کند. اما موضوع در جلب ثالث تفاوت دارد.
در دعوای جلب ثالث خواهان جلب ثالث صرفا می تواند شخص ثالثی را خوانده دعوای اصلی قرار دهد بدون ان که بتواند دعوای مستقلی علیه ثالث طرح کند. چون اگر غیر این بود چرا در قالب دعوای جلب ثالث؟
در این پرونده خواهان دعوای جلب ثالث اقدام به طرح دعوای جلب ثالث نموده و در این دعوا محکومیت خواندگان دعوای جلب ثالث را به پرداخت وجه چکهای موضوع دعوای اصلی به خود را خواسته است. حال اگر دادگاه دعوای ثالث را بپذیرد تکلیف دعوای اصلی چه می شود؟ این که ماهیتا دعوای وارد ثالث است نه جلب ثالث . چون در این ادعا خواهان دعوای جلب ثالث برای خود در موضوع دادرسی حقی قایل است!
در حالی که اگر معتقد باشیم در دعوای جلب ثالث، جالب می تواند با طرح دعوای جلب ثالث، ثالث را به جانشینی خود، خوانده دعوای اصلی قرار دهد، پازل دعوا تکمیل می شود و ابهامی باقی نمی ماند چون دادگاه با احراز واقع به جای خوانده اصلی، مجلوب ثالث را به خواسته دعوای اصلی محکوم می کند.
سلام بر سید بزرگوار و دیگر دوستان.
به نظر می رسد که همانطور که در دعوای ورود ثالث، ثالث یا مستقلا حقی برای خود قائل است یا در محق شدن یکی از طرفین، ذینفع است در جهت مقابل، در جلب ثالث نیز یا منظور جالب ثالث، جلب ثالث برای پاسخگویی به دعوای مطروحه است یا از مجلوب ثالث، مطالبه حقی می کند. در حالت اخیر، می تواند در دادخواست جلب ثالث، از مجلوب ثالث، مطالبه حق کند. فرض کنیم الف، اتومبیلی به ب فروخته است. ج با ادعای مالکیت، دعوایی به طرفیت ب به خواسته الزام به تحویل اتومبیل مذکور، طرح می کند. در اینجا ممکن است ب که مطمئن است الف دلیلی بر خرید اتومبیل از ج دارد الف را برای پاسخگویی و دفاع از دعوای ج به دادرسی جلب می کند ولی گاهی برای ب محرز است که الف، مال غیر(ج) را به او فروخته است؛ در این حالت منعی ندارد که ب، الف را به دادرسی جلب کند و محکومیت او به استرداد ثمن و غرامات را مطالبه کند. بر این مبناست که ماده ۱۳۹ ق آ د م مجلوب ثالث را از هر جهت، خوانده تلقی کرده است.
همکلاسی موسوی
نظرتان صائب است.جلب ثالث تنها امکان فراخواندن و اضافه کردن «خوانده ای »دیگر به خواندگان دعوی اصلی است بدون آن که خواسته ای به دعوی اصلی اضافه شود یا جالب ثالث ادعای جدیدی داشته باشد .جالب ثالث اگر خواهان است می خواهد بخت حاکمیت خود را در همان دعوی نسبت به خوانده ی دیگری بیازماید یا خوانده ی دیگری را در محکومیت احتمالی در همان دعوی شریک دیگر خواندگان کند .جالب ثالث اگر خوانده باشد می خواهد مسئولیت پاسخگویی در همان دعوی را متوجه مجلوب ثالث کرده یادست کم اورا در مسئولیت ،شریک خود کند اما وارد ثالث نسبت به محق شدن یکی از اصحاب دعوی خود را ذی نفع می داند با دادخواست مستقل ،دعوی مستقل می آورد و به دعوی بین دو طرف دیگر که نتیجه ی آن را به نفع هر کدام که باشد ،موثر در حق خود می داند،وارد می شود !ذینفعی ماهیتش خواهان بودن است . مجلوب ثالث تنها به دعوی «حاضر» فراخوانده می شود.
درود دوستان نازنینم
با سپاس از محمد موسوی مقدم که مرا در جریان بحث گذاشت. یادمان باشد جلب و ورود ثالث دعوی طاری هستند . گاه قاعده صلاحیت محلی را به هم می زنند و ... پیش از همه بگویم که امکان یا عدم امکان خواسته جدید در اینگونه دعاوی پرسشی جدی است. فراتر از این ها حتی در اعتراض ثالث نیز مطرح است. چنانکه دکتر حسن محسنی استاد آیین دادرسی نگاشته ای در بحث اعتراض ثالث و ممکن بودن یا نبودن خواسته جدید داور برایم فرستاده در شماره زمستان مجله کانون چاپ خواهیم کرد. نیز یادم می آید پرسش آیین دادرسی اختبار ما به همین موضوع بر می گشت. یادش بخیر مجید پوراستاد بیرون جلسه به من گفت که دکتری پاسخ داده ای نه وکالتی. خدا در کانادا از سرما حفظ کند مجید را. بحث به حقوق عینی و دینی در ماهیت به ویژه در دعوی جلب ثالث بر می گردد و پرسش ها جدی تر می شوند. برای همین است که در سایت خود زیر ستون چگونگی عملکرد دادگاه در دعوی جلب ثالث چندین شماره مطلب قرار داده ام . البته که بیش از پاسخگویی پرسش مطرح کرده و دادنامه قرار داده ام. بی نقد، جان می دهد و جا دارد که کسی کوشا چون محمد موسوی مقدم تنظیمشان کند. شاید کتابی،یادداشت، مقاله ای چیزی شد. با شادباش پا به گیتی نهادن بهرام و سید و پوزش از اینکه پاسخ درخوری ندادم چون بیش از این چیزی نمی دانم و همچنان پرسش در ذهنم باز است/ نیز سپاس از پیام شادباش اشرف خانم طالبی برای روز مرد و روز وکیل
علی صابری